روایت یک استعفا
در این قسمت یک داستان واقعی رو روایت میکنم روایتی که توسط یکی از داستان نویس های (کسانی که اصرار دارن بگم استوری تلینگ بلدن) روایت شده ولی واقعیه.
صحبت کنید!
عصبانیت خیلی خوبه، شما رو میبره جایی که خودتون هستید. پس در عصبانیت زیاد صحبت نکنید. ما خیلی هامون مذاکره که هیچ حتی مکالمه هم بلد نیستیم …
دوران مدرسه
در آخرین قسمتی که به حساب سمی ها رسیدم به سراغ دوران مدرسه رفتم. خیلی از رفتار های ما به زمان مدرسه برمیگرده، همینقدر احمقانه …
روش مقابله با آدم های سمی – بگو آینه!
این اولین قسمت سانسورچی که با میکروفون درست حسابی ضبط شده بچه که بودم خیلی میگفتم، آینه! بهترین روش برای بحث نکردن و البته اجرای عدالت
شناسایی آدم های سمی
آدم های سمی روز به روز زیاد میشن و به زودی اکثریت جامعه رو شامل میشن (اگر الان اکثریت نباشن) در این اپیزود چند راهکار گفتم برای پیدا کردن آدم های سمی دور و برتون پیدا کردنش با من، شیفت دیلیت کردنش با شما
سرهنگ خود خوانده
همه ما بسیار آدمایی رو دیدیم که فقط عقده و ادعا بودن، من بیشتر از میانگین دیدم.
مرگ متوسط
متوسط بودن چه حسی داره؟ من آخر بودن رو به متوسط بودن ترجیح میدم …
به هیچ کس نگو!
اهدافتون رو به بقیه میگید؟ اعتقاد دارید ممکنه مردم چشتون بزنن و به این دلیل نرسید به چیزایی ک میخواید؟ میدونستید اگه اهداف رو بگید، استوری کنید یا هرچی باعث میشه احتمال رسیدن بهش افزایش پیدا کنه؟
رنج
همه ما از رنجی که میبریم باید چیزهایی یاد بگیریم که بعدا بهش افتخار کنیم، البته این نظر منه! نیچه میگه : پیشرفت پاداش رنجه